...براي چند لحظه شادي....

ساخت وبلاگ
محمد شنبه نوزدهم اسفند ۱۴۰۲، 19:9 این روزا به هیچ و به همه چیز فکر میکنمبه نیستیی که هست میشه و دوباره نیست !!به زمان ،این لحظه ای که گذشت ما اون لحظه رو زندگی کردیمولی چی شد ؟ کجا رفت ؟ چرا ردش نیست ؟چرا نمیشه دوباره دیدش ؟ چرا نمیشه حس یا لمسش کرد ؟توی یک ثانیه میلیون میلیون میلی ثانیه وجود داره اگه چیزی بتونه اون میلیون میلیون ثانیه ها رو درک کنهچقد زمان براش متفاوت میشه ، همه هستی براش تعریف دیگه ای داره ، ،یعنی همه ادما زمان رو اندازه هم درک میکنن ؟ عجیبه نه ؟ ...براي چند لحظه شادي.......
ما را در سایت ...براي چند لحظه شادي.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m2002a بازدید : 33 تاريخ : پنجشنبه 24 اسفند 1402 ساعت: 17:33

محمد چهارشنبه بیست و سوم اسفند ۱۴۰۲، 5:56 یه جایی از فیلم میگه : مشکلت اینه که کل زندگیت روصرف این کردی که فکر میکنی قوانینی وجود داره ،وجود نداره ،ما قبلا گوریل بودیمو تنها چیزی که بلدیم چیزیه که میتونیم بگیریم و دفاع کنیم .،،،خیلی موافقم باهاشقانون مثل یه تار عنکبوته که فقط کوچیکا رو گیر میندازهیا بزرگ باش یا ادای بزرگ ها رو در بیارمیتونی ازش عبور کنی !!،مثل اون روز که خودم عبور کردمو ممد رو هم رد کردم !!بقیه جاها هم دقیقا همین طوریه ...براي چند لحظه شادي.......
ما را در سایت ...براي چند لحظه شادي.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m2002a بازدید : 33 تاريخ : پنجشنبه 24 اسفند 1402 ساعت: 17:33

محمد جمعه هجدهم اسفند ۱۴۰۲، 11:28 رفتیم اون دره قشنگه کلی غار نوردی و سینه خیز !! ،به عده دنبال گنج بودن مچشون رو کرفتیم ...براي چند لحظه شادي.......
ما را در سایت ...براي چند لحظه شادي.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m2002a بازدید : 24 تاريخ : يکشنبه 20 اسفند 1402 ساعت: 20:24

محمد شنبه نوزدهم اسفند ۱۴۰۲، 1:15 مغزم از صبحی تیلیت شد و هر راهی و هر کدی بلد بود زدمو در نهایت این شد جوابشselect *,sum(price) as sumprice ,sum(Weight) as sumWeight from report WHERE `state` = 1 AND `jastDate` between "14021216" and "14021218" group by idPostبله میدونم خیلی مفهومی و زیباستمیدونی چیه ؟گاهی به یه چیزی خیلی پیله میکنیم و میگیم حتما این بایدانجام بشه تا مشکل حل بشهولیییییییخیلی وقتا نباید پیله کرد و قفلی زدخیلی وقتا با تغییر روش تغییر مسیر میتونی به اون نتیجه ای که میخای برسی !!!،خلاصه که یا راهی خواهم یافتیا راهی خواهم ساخت ...براي چند لحظه شادي.......
ما را در سایت ...براي چند لحظه شادي.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m2002a بازدید : 24 تاريخ : يکشنبه 20 اسفند 1402 ساعت: 20:24

محمد شنبه نوزدهم اسفند ۱۴۰۲، 3:12 این ادم های از خود راضی ، مدعی ، دماغ سر بالاخیلی گناه دارن و از همه ضعیف ترن و بیشتر در حال رنج کشیدن هستن ،مثل سدی که در حال فروپاشی باشه با چنین رفتار هایی تلاش میکنن خودشون رو سالم نگه دارن،اینا بیشتر نیاز به توجه و محبت دارن و متاسفانه کار سختیه بهشون توجه و محبت کرد ،برداشت جدیدمه ولی هنوز شیرجه نزدم تا بتونم عمل کنم بهش !!،و علمی که در بازو ساکن نشه شایعست ...براي چند لحظه شادي.......
ما را در سایت ...براي چند لحظه شادي.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m2002a بازدید : 24 تاريخ : يکشنبه 20 اسفند 1402 ساعت: 20:24

محمد جمعه چهارم اسفند ۱۴۰۲، 11:29

روز دلگیریه

خدا عصرش رو بخیر کنه

،

هر چند امروز کلی فعالیت کردم و کار دارم

ولی یه چیزی سنگینه

...براي چند لحظه شادي.......
ما را در سایت ...براي چند لحظه شادي.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m2002a بازدید : 19 تاريخ : پنجشنبه 10 اسفند 1402 ساعت: 15:32

محمد سه شنبه هشتم اسفند ۱۴۰۲، 5:29 یه فیلم دیدم اسمش بود زندگی خصوصی اقای والتر میتیفیلم جالبی نبود ولی شعار و هدف خوبی داشتهدفش زندگی بود،کجا بودی ؟چیکار کردی ؟،اگه اینا رو خوب بتونی پاسخ بدی یعنی خوب زندگی کردیاگه نه تو هنوز وقت داری انجامش بده :)،بزار منم اینا رو جواب بدم :من تنهایی رفتم نوک کوه های بلندتنهایی عمیق ترین درها و دشت ها رو رفتمتنهایی 62 کیلو متر پیاده روی کردمتنهایی کلی سفر رفتم :)تازه کسایی که خیییییییلی دوسشون دارم رو بغل کردم !!میدونی چقد این خوبههههفکر میکنم بهترین چیزیه که هر ادمی میتونه تجربه کنه !!،جاهای خطر ناک بگمیبار از یه سخره بلند خودم رو یه دستی اویزون کردم !تو قبر خوابیدم خخختو کلی تصادف بودم خخخ (یعنی یا خودم راننده بودم یا کنار نشستهب ودم ماشین چپ شده و ..)هیجان انگیزه اینم اخه ، وقتی که همه چی متوقف میشهخودتو چک میکنی ببینی کجات شکسته و کجات سالمهو خیلی باحالهراستی با اینا که چتر دارن و یه پروانه پشتشون دارن پرواز کردمبا موتورسیکلت هم تا دلت بخاد پرش کردم خخخکلی هم دعوا و بزن بزن داشتم تا حد از هوش رفتن خودم و از هوش رفت دیگری :)))یبار پله شکست یه میخ تا فی خالدون رفت تو پهلوم !! خخختوی شب تنهایی توی دریا شنا کردم ،فریاله و عروس دریایی زدتم که درد رو تا استخون حس کردم ،یبار تو دریا با قایق پارویی گم شدیم تا برگشتیم دهنمون رسما صاف شد و دعوا شد بینمونتازه من به خوردن اونا فکر میکردم !! خخخ،از چیزای ممنوعه بگم که تجربه کردم !!دزدی **** :))تو پرواز نباید شیع برنده برد که همیشه میبرم !!یه چاقو دست ساز باح ...براي چند لحظه شادي.......
ما را در سایت ...براي چند لحظه شادي.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m2002a بازدید : 17 تاريخ : پنجشنبه 10 اسفند 1402 ساعت: 15:32

محمد چهارشنبه نهم اسفند ۱۴۰۲، 5:29

فیلم ارره رو نگا کردم Saw X 2023

یه جورایی هدفش مثل رمان کوریه

اگه بدی کنی مجازات میشی ، حتی وقتی کسی تو رو نبینه

،

اصلا پیشنهاد نمیشه دیدنش

...براي چند لحظه شادي.......
ما را در سایت ...براي چند لحظه شادي.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m2002a بازدید : 21 تاريخ : پنجشنبه 10 اسفند 1402 ساعت: 15:32

بیوگرافی ____________$$$$$___$$_________$$$__$$$$_______$$$___$$$$$_$$$$$$_____$$$___$$$$$$$$$$_$$$$___$$$__$$$$____$$____$$$$_$$$$_$$$_______$$-$$$$$-$$----$$$$$____$$$$$$$$$$$$_$$$$_$$$$$___$$$$$$$$M$$$$$$_____$$$__$$$__$$$$$$$$$$$$________$_$$___$$$$$$$$$$$$$$$$$$$___$$$$_$$$_$$$__$$$$$$___$$$$___$$__$$$$___$$$____$$$_____$$___$$$____$$____$$______$$$___$$$____$__$$_______$$____$$$__$________$$$____$$__________$$$____$_______$$$_______$$$______ $$$______$$$_____$$$_____$$$$$_____$$$$$محمد هستم....تو بيمارستان به دنيا اومدم....از بچگي بزرگ شدم....چند سال سن دارم....تو دوران کودکيم بچه بودم....با رفيقام دوست شدم....بعضي شبا مي خوابم خواب مي بينم....تو خونمون زندگي مي کنم....تا حالا نمردم ...براي چند لحظه شادي.......
ما را در سایت ...براي چند لحظه شادي.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m2002a بازدید : 9 تاريخ : دوشنبه 16 بهمن 1402 ساعت: 18:17

محمد چهارشنبه یازدهم بهمن ۱۴۰۲، 6:25

تنبل شدم کار نمیکنم

،

با محمد تاجران کوتاه

صحبت کردم و لذت بخش بود

،

لامصب هوا خوب شده همش صحرام :)

،

امشب کمی کار کردم

...براي چند لحظه شادي.......
ما را در سایت ...براي چند لحظه شادي.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m2002a بازدید : 15 تاريخ : دوشنبه 16 بهمن 1402 ساعت: 18:17

محمد شنبه چهاردهم بهمن ۱۴۰۲، 10:36

میگم و میخونم 564

مینویسم 364

و بعد خودم هم از این کارم تعجب میکنم !!

تازه

تاس هست میندازن

مثلا 2 افتاده میگم 4

،

واقعا چمه ؟

خخخخخ

...براي چند لحظه شادي.......
ما را در سایت ...براي چند لحظه شادي.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m2002a بازدید : 12 تاريخ : دوشنبه 16 بهمن 1402 ساعت: 18:17

محمد پنجشنبه پنجم بهمن ۱۴۰۲، 5:40 دستام رو گذاشتم رو زانوم وخم شدم و پاهام رو نگاه میکنم قرمز و پر التهابه به هیچی نمیتونم فکر کنم و فقط صدای نفس نفس زدنم تو سرم می‌پیچه، ،سرمو بلند میکنم و حالا تازه جون دارم بقیه رو ببینم ، همه روز زمین دراز کشیدنیا به دیوار تکیه دادن ،.تنها کسی که سر پا وایساده منم ،.با یه حس خوب و غرور شروع میکنمقدم زدن تا بدنم نگیره ،حس خوبی داره تنها کسی که ایستاده منم و بقیه اگه جونی داشته باشن نگات کنن ،از اینکه ازم بترسن هم کیف میکنمانقد میترسن که وقتی نگاشون میکنمحتی جرعت فرار هم ندارن و خشکشون میزنه،نمیدونم ولی برای من حس خوبیه حس فتح کردنه باشگاه جدید شهر رو فتح میکنم و بهشون حالی میکنم تو این شهر پرجم دست کیه ...براي چند لحظه شادي.......
ما را در سایت ...براي چند لحظه شادي.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m2002a بازدید : 25 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1402 ساعت: 18:05

محمد جمعه ششم بهمن ۱۴۰۲، 7:8

که مرگ را با غرور پذیرا شده است ..

زیرا چهره اش آن حالت افسرده

غریق های دیگر را که دریا پس میدهد نداشت ...

...براي چند لحظه شادي.......
ما را در سایت ...براي چند لحظه شادي.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m2002a بازدید : 25 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1402 ساعت: 18:05

محمد دوشنبه هجدهم دی ۱۴۰۲، 22:7 امروز جاهای خیلی مخوفی رفتیمکلی سر خوردیم و کلی افتادیم ،لبه یه پرتگاه خیییییلی دور از اولینابادای وایسادم و هیچی جز صدای باد نیست سکوتی قشنگ به این فکر میکنم بودن و نبودن من فقط یک قدم تفاوتشه ، رو به جلو یا رو به عقب ،همینقدر میتونه بودن و نبودن یه ادم در نوسان باشه ،لب اون دره دلایل زیادی نبود برای رو به عقب قدم برداشتن ،یه حس غریب و عجیبی داشت که بلد نیستم بیانش کنم ،سفر با دانی کار کشته و راه بلد بسیار قشنگه ،.......... ...براي چند لحظه شادي.......
ما را در سایت ...براي چند لحظه شادي.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m2002a بازدید : 27 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1402 ساعت: 15:26

محمد پنجشنبه بیست و یکم دی ۱۴۰۲، 14:19

پای سخن لنگ است و دست واژه کوتاه است

از من به من فرسنگ ها راه است ...

...براي چند لحظه شادي.......
ما را در سایت ...براي چند لحظه شادي.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m2002a بازدید : 19 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1402 ساعت: 15:26

محمد جمعه بیست و دوم دی ۱۴۰۲، 13:21

شما آنجا باختید

که صداقت داشتید

با کسانی که سیاست داشتند.

#فرانتس کافکا

...براي چند لحظه شادي.......
ما را در سایت ...براي چند لحظه شادي.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m2002a بازدید : 17 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1402 ساعت: 15:26

بیوگرافی ____________$$$$$___$$_________$$$__$$$$_______$$$___$$$$$_$$$$$$_____$$$___$$$$$$$$$$_$$$$___$$$__$$$$____$$____$$$$_$$$$_$$$_______$$-$$$$$-$$----$$$$$____$$$$$$$$$$$$_$$$$_$$$$$___$$$$$$$$M$$$$$$_____$$$__$$$__$$$$$$$$$$$$________$_$$___$$$$$$$$$$$$$$$$$$$___$$$$_$$$_$$$__$$$$$$___$$$$___$$__$$$$___$$$____$$$_____$$___$$$____$$____$$______$$$___$$$____$__$$_______$$____$$$__$________$$$____$$__________$$$____$_______$$$_______$$$______ $$$______$$$_____$$$_____$$$$$_____$$$$$محمد هستم....تو بيمارستان به دنيا اومدم....از بچگي بزرگ شدم....چند سال سن دارم....تو دوران کودکيم بچه بودم....با رفيقام دوست شدم....بعضي شبا مي خوابم خواب مي بينم....تو خونمون زندگي مي کنم....تا حالا نمردم ...براي چند لحظه شادي.......
ما را در سایت ...براي چند لحظه شادي.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m2002a بازدید : 32 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 21:28

بیوگرافی ____________$$$$$___$$_________$$$__$$$$_______$$$___$$$$$_$$$$$$_____$$$___$$$$$$$$$$_$$$$___$$$__$$$$____$$____$$$$_$$$$_$$$_______$$-$$$$$-$$----$$$$$____$$$$$$$$$$$$_$$$$_$$$$$___$$$$$$$$M$$$$$$_____$$$__$$$__$$$$$$$$$$$$________$_$$___$$$$$$$$$$$$$$$$$$$___$$$$_$$$_$$$__$$$$$$___$$$$___$$__$$$$___$$$____$$$_____$$___$$$____$$____$$______$$$___$$$____$__$$_______$$____$$$__$________$$$____$$__________$$$____$_______$$$_______$$$______ $$$______$$$_____$$$_____$$$$$_____$$$$$محمد هستم....تو بيمارستان به دنيا اومدم....از بچگي بزرگ شدم....چند سال سن دارم....تو دوران کودکيم بچه بودم....با رفيقام دوست شدم....بعضي شبا مي خوابم خواب مي بينم....تو خونمون زندگي مي کنم....تا حالا نمردم ...براي چند لحظه شادي.......
ما را در سایت ...براي چند لحظه شادي.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m2002a بازدید : 31 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 21:28

محمد یکشنبه هفدهم دی ۱۴۰۲، 7:5 دیروز رفتم دره انجیرو :)یه جای خیــــــلی بکر تو دل صحرایه دره خیلی عمیق که پررررر از غارهقبلا جای قاتل ها ، فراری ها و راه زن ها بوده،خیلی سر سبز و قشنگ و پر از انواع پرندهتا کیلو متر ها هم هیچ بنی بشری پیدا نبود،تا جایی که شد پیش رفتم و رفتم ته درههواسه برگشتن خورشید غروب کرد و گم شدم :|،یه نیم ساعتی سرگردون راه میرفتمو بعد خیلی اتفاقی گفتم برم بالای این تپهاطراف رو نگا کنمببینم این موتور بی صحاااابمو کجا گذاشتمدیدم اع زیر پامه این موتور با صحاب،باحال بود ، تصمیم گرفتم هنو بیشتر برم صحراراستی کلی هم تو اون غار ها رفتم و گشتم واثر از ساروج و با سنگ دود کش ساخته بودن توی غار وخیلی جای قدیمی باحالی بود،یه جا هم کنده بودن برای گنج که خر هم پیدا نکرده بودن،حس گم شدن رو خیلی وقت بود تجربه نکرده بودمولی ترسناک نبود میدنی چرا ؟چون میدونستم هستن ادمایی که بیان دنبالم،و چقد بده گم بشی و هیشکی منتظرت نباشه ...براي چند لحظه شادي.......
ما را در سایت ...براي چند لحظه شادي.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m2002a بازدید : 34 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 21:28

محمد جمعه هشتم دی ۱۴۰۲، 2:28 این روزا عجیبن سفر عجیبی بود و تجربه هایی عجیب حالا کمتر چیزی جای غرور دارهراستی پولدارا خیلی بیشعورن !! (۹۰٪ )،توقعم از زندگی بیشتر شد اروم تر شدم اونجا از روز دوم اروم راه میرفتم اونا رسیده بودن و هدفی نداشتن من هنوز حس نرسیدن دارم و دو میزنم ،سفر قبلی و این سفر باعث شد جدا بشم قصد یه سفر سوم دارم که خیلی بزرگ تره ،میدونی داستان چیه ؟ کل قصه یار خوبه خلاص ...براي چند لحظه شادي.......
ما را در سایت ...براي چند لحظه شادي.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m2002a بازدید : 28 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1402 ساعت: 17:11